سالیان درازی گذشت که ابراهیم در عشق و انتظار فرزند صالحی به سر میبرد و میگفت: «پروردگارا فرزند صالحی به من مرحمت کن». سرانجام خدا دعای او را مستجاب کرد. نخست «اسماعیل» را از کنیزش هاجر و سپس «اسحاق» را به او مرحمت کرد که هر کدام پیامبری بزرگ بودند. ماجرای حسادت «ساره» زن نخستینش … The post داستان حضرت ابراهیم (بخش نهم) appeared first on ویکی روان.