دو نفر از همسایهها در را شکستند و وارد اتاق شدند. جسد میثم غرق در خون پشت میز کارش افتاده بود. سرش روی میز بود و به نظر میرسید گلولهها به سرش شلیک شده است. با اطلاع ماجرا به سروان میری، او راهی محل شد تا تحقیقات درباره مرگ مرموز مرد جوان...
دو نفر از همسایهها در را شکستند و وارد اتاق شدند. جسد میثم غرق در خون پشت میز کارش افتاده بود. سرش روی میز بود و به نظر میرسید گلولهها به سرش شلیک شده است. با اطلاع ماجرا به سروان میری، او راهی محل شد تا تحقیقات درباره مرگ مرموز مرد جوان...